حافظ در شهر مردمان آینده خانهها دارد | نباید پابرهنه وارد ساحت حافظ شد
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۶۶۲۳۰
همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: «حافظ گل سرسبد شاعران جهان است.» این سخن یکی از شاعران معاصر است که حافظ را بزرگ و در شعر قله میدانست. محمدعلی بهمنی هم میگوید: «تا ما در عرصه سرودن و نوشتن سخنی تازه برای گفتن نداشته باشیم، همچنان باید به حضرت لسانالغیب تعظیم کنیم، گرچه برخی از ابیات و محتوای شعرهایش برای برخی از مردم -و نه همه اهل فن و ادبیات- قابل فهم نباشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به لحاظ محتوایی و زبانی، آیا حافظ ابیات و اشعاری دارد که امروز در قرن پانزدهم خورشیدی، دیگر کاربرد و کارایی سابق خود را در قرن هشتم هجری قمری نداشته باشد؟ منظورم این است که هم در گذر روزگاران زبان تغییر یافته و هم محتوای مورد نیاز و پر ارجاع مخاطبان تغییر کرده است.
عموم مردم را که نمیتوان مثال و بهتر بگویم شاهد مثالی در این موضوع به جای آورد. اگر بگوییم این غزلیات و نه البته مجموعش، بلکه بخشی از آن، برای جمعیتی از مردم دیگر کاربرد سابق و قرن هشتم هجری قمری را ندارد. این نکته به خودی خود درست و قابل اعتناست. اما نمیتوان این موضوع را به آحاد مردم و همه نخبگان تعمیم داد.
یعنی برای مخاطب خاص ادبیات همه اشعار حافظ قابل تأمل است؟
در هر شکل ما نمیتوانیم آن ریشه ادبیات را متوجه آحاد و توده مردم کنیم. در هر صورت عده قابل ملاحظهای توانستهاند با همه جا ارتباط برقرار کنند. حافظ نیز تا همین امروز و به قول شما تا قرن پانزدهم خورشیدی با شعر و رفتارش، به زیبایی توانسته با مردم سخن بگوید.
زبان در گذر زمان تغییر میکند. این زبان از قرن هشتم تغییرات عمدهای بهخود دیده است. زبان از سویی اگر تغییر نکند، مایه سرافکندگی ملتی است که با آن سخن میگویند، چون زبان به خودی خود عنصری زنده و موجودی فعال تلقی میشود. این تغییر زبان را نسبت به شعر حافظ چگونه ارزیابی میکنید؟ اینکه ما بخشی از ابیات حافظ را بدون مراجعه به کتابها و نوشتههای حافظپژوهان متوجه میشویم، بهنظر شما که هم غزلسرا هستید و هم میدانم حافظ را به خوبی و با دقت و فراست خواندهاید، در مجموع نمیتوان مورد نقد قرار داد؟
شما نگاه به گمانم «نگفته»ای در این سخنتان دارید. در هر صورت، شعر ریشهاش در زبان قدیم است. شاعران و ادیبان و بزرگانی که توانستهاند برای ما مفاهیم و کلماتی را عرضه کنند و به ارمغان آورند که قدری حافظه، ذهن و زبان را روشنی ببخشد، همچنان قابل احترامند. این مهم شامل حال همه نویسندگان در تاریخ ادبیات فارسی نمیشود. برای همه کسانی که ادبیات را به درستی زیستهاند، آن بزرگان همچنان سر جای خودشان هستند و در آینده نیز خواهند بود. در واقع حافظ شاعری است که در شهر مردمان آینده خانهها خواهد داشت. حتی زبان فارسی این قابلیت را دارد که بزرگان بیشتری بهخود ببیند. اما اگر بخواهیم بگوییم نه و چنین نیست، گویی جهان را که با شعر حافظ آشنایی دارند و همچنین برای خودمان که تشنه خواندن شعرش هستیم، جملگی همهچیز و همه کس را نادیده گرفتهایم. نمیتوان با یک چوب همه را راند و گفت که دیگر زمانه هر آنچه در گذشته بوده به سر آمده و گذشته است، چرا که زمانه کسانی که میگویند آنها گذشتهاند، خیلی زودتر از قبل، خواهد گذشت و منقضی میشود. امروز را اگر حساب کنیم، که اصلاً سخن تازه، بدیع و درستی در هیچیک از انتشاراتیهای معتبر نیست. حرفی که تازه و فصلالخطاب ادبیاتمان باشد تا خوشحال و خرسند شویم و بهخود ببالیم که این است ادبیاتی که به جستوجویش چراغ برداشتهایم. هنوز آن اتفاق مهم معاصر و متأخر در ادبیات ما رخ نداده است تا بتوانیم وجود آن شاهکار را بپذیریم.
حافظ از سویی نوعی خوشباشیگری را از خیام گرفته و عرفان را از سنایی و در عین حال سخنسنجی و ظریفاندیشی کلامی را از شیخ اجل سعدی علیهالرحمه. اگر خوشباشیگری دنیا را از حافظ بگیریم، بخشی از شعر حافظ تلف میشود. آیا میتوان انکار کرد که حافظ و خیام و برخی شعرای دیگر فصلی مشترک با هم دارند؟ کدامیک از این شاعران متقدمند؟ خیام در سال ۶۷۱تقویم جلالی را میسازد. به لحاظ تاریخی از حافظ جلوتر است. حافظ نیمنگاهی به خیام نداشته؟
قطعاً دارد. نهتنها او که بسیاری از شاعران همدوره خیام و پس از او، آن جهانبینی را به عاریت گرفتهند. اما نه خیام و نه فردوسی و حافظ، نمیتوانیم و حقِ تاریخی نداریم که بگوییم و واکاوی کنیم که چرا آن موقع از فلان شاعر، فلان جهانبینی و اندیشه و منظومه فکری را به عاریت گرفته است. ما نمیتوانیم پابرهنه وارد ساحت سعدی، حافظ و سنایی شویم. مهم این است که ما الآن چه در چنته داریم و میخواهیم چه کنیم.
شاملو میگوید حافظ گل سرسبد شاعران جهان است. با وجود بزرگانی مانند سعدی و فردوسی و خیام چرا شاملو مانند من و شما میدانسته که استاد سخن، سعدی است و حافظ را گل سرسبد میداند؟
پسند شخصی آن هنرمند بوده. ما که نمیتوانیم در این امر دخل و تصرف کنیم. یکی از شاعران ما در همین دوره معاصر به فرض یک شعر شاعر را از شعرها و غزلیات دیگرش بیشتر دوست دارد. این یک امر منطقی است. نمیتوان به هیچ عنوان طبقهبندی کرد یا انتظار داشت که مانند ارتش درجه دست بگیریم و شاعران را اهم و فیالاهم کنیم و بگوییم کدام بر دیگری برتری دارد. دنیای ادبیات اصلاً چنین نیست. این یک سخنی است که گویی میخواهیم خودمان را گول بزنیم.
حافظ ذهنیتی داشته که هنوز هم برای ما و برای بسیاری از ما، جهانی زیبا و منحصر و قارهای بکر و بینظیر است. او این جهان و قاره را آفریده. خالق آن قاره اوست و برای ما هم دوست داشتنی است. مگر میتوان کسی را یافت که کنه سخن حافظ را دریابد اما منکر زیبایی و فخامت کلام او شود. نمیتوان او را در یک جمله محکمهپسند رد کرد و گفت دوره اندیشه و کلام حافظ سپری شده است. اگر هم حافظ گذشته، در وجود آن فرد گذشته و در جهان بیرون سخنش تأثیری ندارد. ما نمیتوانیم منکر ارزشهای ادبای پیش از خود شویم.
محمدعلی بهمنی، مهمان موسسه همشهریو چرایی این منکر نشدن؟
چون شعر را آنها به ما یاد دادهاند. ما حال بگوییم چه؟! بزرگانی که هستند یا رفتهاند، علایقی داشته تا مثلاً کس یا کسانی را معرفی کنند. در حال حاضر شمای روزنامهنگار هم حق دارید که یکی را رد کنید. اما این رویه درستی نیست که مدام دیگران را رد و تخطئه کنیم. عقل سلیم آدمی چنین تسلسل و روندی را نمیپذیرد. انسان امروز به هر روی نمیتواند بهطور کامل بر گذشته اشراف داشته باشد. گذر زمان این امکان اشراف را از ما میگیرد و از همین خلال نمیتوانیم گذشته را به درستی قضاوت کنیم. حال ممکن است کسی بگوید که ما امروز بهتر از گذشتگانیم. این قیاس هم قیاس معالفارق است.
چرا قیاس معالفارق؟
چون شعر را ادبای گذشته خلق کردهاند. رودکی و شاعران پیش از اسلام سرودهاند و به ما و همعصرانمان رساندهاند.
بهعنوان پرسش آخر میخواهم بپرسم که حافظپژوهانی مانند زندهیاد کاظم برگنیسی، بهاءالدین خرمشاهی، خلیل خطیب رهبر، کزازی، استاد موحد و خائفی و دیگران چقدر کارشان مثمر ثمر بوده و چقدر به روشنگری و شناساندن ذهن و زبان حافظ کمک کردهاند؟
آنها دنبال ذهنیت و درستتر بگویم، مشغله ذهنی خودشان رفتهاند. اما ذهن این زمان که نمیتواند آنها را نادیده بگیرد. چرا که آنها حرفشان را زدهاند. مهم این است که حافظ و حافظپژوهان حرفشان را زدهاند. ما امروز چه حرف و سخن تازهای برای گفتن داریم؟ این نکته مهمی است. اگر ما حرفی برتر از آنها زدیم، گویی حرکتی در متن ادبیات و متن زندگی انجام دادهایم. اما در حال حاضر کجا شعر درخشان میبینیم؟ یا اصلاً نحوه نگارش و نوع نوشتار ما چیزی از ادبیات برای دیگران و کسان دیگر عرضه میکند و اصلاً قابلیت چندین حسی و چندین ظرفیتی بودن ادبیات را درک کردهایم؟! وقتی چنین نیست ما همچنان باید سر تعظیم بر آستان حافظ فرود آوریم.
کد خبر 796266 برچسبها شعر و شاعر ادبیات کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان حافظ (شاعر شیراز )منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: شعر و شاعر ادبیات حافظ شاعر شیراز محمدعلی بهمنی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۶۶۲۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاه مجلس آینده باید به منافع و مصالح ملی باشد
به گزارش خبرنگار مهر، ابوالفضل ظهرهوند یکی از کاندیدای راه یافته به دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم است. متن گفتوگوی این داوطلب انتخابات مجلس شورای اسلامی با خبرگزاری مهر به شرح زیر است:
اعضای امنا پیشبینی میکردند که تعداد قابل توجهی از کاندیدای آنان در انتخاباتی که برگزار شد، رأی بیاورند و تعداد قابل توجهی نیز به دور دوم راه پیدا کنند؟
بله. پیش بینی میشد با این نگاه که اگر مشارکت هر چقدر بالاتر برود شانس جبهههایی که شکل گرفته از جمله امنا، بیشتر خواهد شد. یعنی هم هدف این بود که مشارکت افزایش یابد و هم این امر موجب میشد کاندیداهای جبهه مقابل که جبهههای مختلفی است، شانس بیشتری داشته باشند که در عمل نیز این ثابت شد یعنی حتی آنها که دور اول نیامدند مثل من از ۲۳ به ۱۹ رسیدم یعنی بالاتر رفتم و قطعاً اگر سطح مشارکت بالاتر بود من شاید هم وارد مجلس شده بودم و هم رتبه بالاتر کسب میکردم. این بستگی به میزان حضور مردم داشت.
یکی از اهداف صدور لیست توسط جبهههای مختلف افزایش مشارکت بود؟
افزایش مشارکت که خواست و نظر مقام معظم رهبری بود و ارتباطی که دوستان با موضوع امنیت میدیدند یعنی سطح مشارکت بالاتر تقویت امنیت ملی بود، همچنین روش گذشته را همه نقد داشتند و دارند یعنی دوره خاندان سالاری و پدرخواندگی و چنار دیدن و پاجوش و غیره گذشته است. شاید بخش عمدهای از مشکلات کشور و ایستایی شیعه از این نگرش به جامعه، به مهندسی اجتماعی و به گردش نخبگانی است. به همین خاطر بود که من دیدم تمام دوستانی که به نوعی در عرصه سیاست دستی داشتند یا حزبی تشکیل داده بودند، همه با این رویکرد در صحنه آمدند و من هم تنها در هیأت امنا نبودم، در لیستهای متعددی بودم و با همین نگاه از من دعوت کرده بودند.
به نظر شما اعضای امنا دوباره برای دور دوم هم جمع میشوند؟
بله. جمع هستند.
برنامه چیست؟
برنامه این است قوی در صحنه حاضر شوند و فصل مشترک زیادی با سایر جبههها دارند، همانطور که در دور قبل هم لیست مشترک دادند، این بار هم همین اتفاق میافتد.
پس لیست حتمی است؟
بله. حتمی است.
به عقیده شما اولویتهای مجلس آینده باید در چه چیزی باشد؟ یک نمایندهای که وارد مجلس دوازدهم میشود باید چه چیزهایی را بیشتر مدنظر خود قرار دهد؟
تحزب در مجلس ما جواب نمیدهد چون احزاب کلاً رنگ و بوی مشخصی در چرخشها و گردشهای سیاسی در کشور ندارند. احتمالاً باید نگاه متمرکز بر منافع و مصالح ملی شود و قانون را اگر وضع میکنند با رویکرد منافع و مصالح ملی باشد و از برخوردها و پیگیریهای بخشی و شهرستانی زیربخشی باید اجتناب شود. کسری کارها است که مربوط به استانداریها، شوراهای محلی است و جایگاه مجلس این نیست.
در بعد نظارتی و هم در بعد تقنینی باید نگاه کلان ملی باشد و دریافت نمایندگان از مفاهیم ملی خود یک مقولهای است چون تجربه کاری من در این ۴۰ سال در سیاست خارجی بود و این حوزه خاستگاه پیگیری ملاحظات امنیت ملی است، باید اینگونه باشم. در اقتصاد، فرهنگ و مسائل اجتماعی باید این نگاه پررنگ باشد و غلبه داشته باشد. ارتباط مستقیم با مردم و اینکه وقتی ضعفها و مشکلات را میبینیم چگونه میتوانیم راه حل اینها را در شکل قانون دربیاوریم؟ ضمن اینکه این قوانینی که تولید میشود باید متأثر از آن سیاستهای کلی باشد که مقام معظم رهبری ابلاغ میکنند چون نگاه ایشان باز نگاه کلان ملی است.
وقتی این اتفاق افتاد یعنی ارتباط وثیق بین قوانین و موضوعات تقنینی باشد و تحقق آن مطالباتی که در شکل سیاستهای کلان ابلاغ میشود که در واقع همان سیاستهای است که مردم میخواهند چون امام جامعه زبان مطالبه گر مردم است. بنابراین یک مجلس مردمی و انقلابی باید متمرکز روی عملیاتی کردن مطالبات مقام معظم رهبری یا مطالبات ملی که این به نظر من کار انجام نشده نیست ولی نباید اجازه داد ملاحظات جناحی و جریانی و بخشی روی این مأموریتی که نمایندگان دارند، سایه بیندازد.
نمایندگان باید روی چه موضوعاتی باید بیشتر کار کنند؟
ایران به عنوان کشور انقلابی، به عنوان کشوری که دارای استراتژیک است و سیاست کلان نه شرقی و نه غربی را دنبال میکند، یک زیستار و یک پارادایم جدید را معرفی میکند بنابراین در مهندسی اجتماعی هم باید این ملاحظات رعایت شود.
آیا قوانینی وجود دارد که صادرات را پشتیبانی کند که به بهانه تنظیم بازار دائماً کمر آن شکسته نشود؟ آیا مسئله خام فروشی و اساساً جایگاهی در این نگاه دارد؟ اینکه نفت را بفروشیم و با چه مصیبتی دار بددست بیاوریم و دوباره دلار را به راحتی پخش کنیم تا از کشور بیرون برود و در نهایت تورم و رسوب کند و تولید پولی که ضعیف شده است رسوب کند؟ ما الان خوشحال هستیم رشد چاپ پول و نقدینگی ۲۵ درصد است. این میزان وحشتناک است! اگر میخواهیم این را با آرمانها مقایسه کنیم وحشتناک است، اما در قیاس با ۴۰ درصد دوره قبل مقایسه کنیم یک پیشرفت است. باید از این رویکرد خارج شویم و وارد رویکردی شویم که بخاطر آن انقلاب کردیم.
ترکیبی که تاکنون وارد مجلس شدند و نمایندگانی که تعدادی وارد مجلس شدند با نگاهی که به اینها دارید، این انگیزه را در آنها میبینید که این اتفاقات مثبت رقم بخورد؟
افرادی هستند. یکی از مواردی که در این مجلس دوستان در جبهههای جدید در دستور کار گذاشتند موضوع شفافیت است. هر چقدر بتوانیم بستر شفافیت را فراهم کنیم، این امکان به شهروندان میدهد که سره را از ناسره بهتر بشناسند که وقتی میخواهند در پای صندوق رأی بروند دوباره از هم سوال نکنند یا لیستی عمل نکنند یعنی بتوانند با بصیرت و شناخت عملکرد طرفی که بایسته این کار است پای صندوقهای رأی بروند.
یک گام به نظرم مثبتی بود که در این دوره اتفاق افتاد. از جمله در جبهه خودی که میرفتند اصولگرا و انقلابی هستند سیاق گذشته را بهم زدند و این کار شجاعانه ای بود، کار خوبی بود. درست است که شاید از نظری بررسی کنند و بگویند سطح مشارکت نسبت به دوره قبل پایین بود در تهران تقریباً برابر است، حتی شاید در کشور! اما به نظر این اتفاق مثبت را که انتخاب نسبتاً آگاهانهتر نسبت به قبل بود در مجلس جدید انتظار داریم به مردم برسد و این را برای دوره بعدی تجربه کنند و بعد شفافیت موجب خواهد شد.
در این دوره پیش بینی میکنید شفافیت به تصویب برسد؟
اگر به تصویب نرسد مجبور میشوند این کار را کنند یعنی کسانی مثل من هستند که اگر وارد شویم، می گویم چه چیزی دارم و چه چیزی ندارم، چه تصمیمی گرفتیم و چه کسانی موافق و چه کسانی مخالف هستند.
اگر تصویب نشود شما این عمل میکنند؟
کسانی هستند که این عمل شفافیت را انجام میدهند، میخواهد تصویب شود یا نشود! چیزی گرفتیم، دستوری دادیم، شنیدیم، لابی برای کسی کردیم، توصیهای کردیم و هر اتفاقی بیفتد این را جزو حلقه مفقوده ای میدانیم که باید این حلقه مفقوده را تکمیل کنیم.
به نظر شما چه تعدادی مجدد شانس ورود به مجلس را دارند؟
من فکر میکنم که در این دوره نسبتاً بد نبود! نسبت به جناح مقابل وضعیت بد نبود. فکر میکنم این بار هم همان تعداد همکاری سایر جبههها را داریم چون فصل مشترک میشود. همان چیزی که امنا چیده تقریباً در ۳-۲ جبهه دیگر که سراغ دارم الان رایزنی میشود که به عنوان فصل مشترک باشد چون قرار نیست زیاد پراکنده کاری صورت گیرد. همان کسانی که بالاترین رأی را آوردند. الان ارزیابی مجدد روی عملکرد، سوابق، قابلیت و نقشی که میتوانند ایفا کنند، انجام میدهند. این رایزنی صورت میگیرد و فکر میکنم تعداد این افراد مشابه همین دوره قبل و قدری بیشتر شود.
چه تعدادی از لیست امنا در دوره دوم هستند؟
الان از این ۱۶ نفری که وارد شدند فکر میکنم تقریباً امنا با این تعدادی که فعلاً در استندبای هستند، ۱۳ نفر جور شده باشند. ۱۳ نفر با تعدادی که داخل شدند.
الان برای دور دوم حدود ۱۵-۱۴ نفر هستند؟
بله. من پیش بینی ۱۴-۱۳ نفر دارم که وارد مجلس شوند.
فصل مشترک از افرادی که داخل لیست امنا نبودند اضافه میشوند؟
چون جبهههایی میروند که از امنا و حتی شورای ائتلاف هستند. الان یک عدهای نسبت به روش پدرسالاری که صورت گرفت، معترض هستند. خود اینها تمایل دارند در این سمت باشند. لذا یک برآیندی از نیروهایی که از نظر دیدگاهی به هم نزدیک هستند و همانطور که بخشی از امنا مربوط به ائتلاف بودند و بیرون آمدند چند جبهه دیگر هم سراغ دارم که تا قبل از ریختن آرا به صندوق جزو ائتلاف بودند و الان جبهه خود را جدا کردند.
از شورای ائتلاف جدا شدند و میخواهند وارد امنا شوند؟
نه که بخواهند وارد امنا شوند بلکه با امنا یا صبح نو و دیگران رایزنی میکنند. مهم دیدگاه مشترک است. منافع خاصی را نه برای کاندیدا مطرح کردند و نه تعهد خاصی از کاندیداها گرفتند و نه انتظار خاصی را مطرح کردند یعنی نقطه مشترک آنها اشتراک دیدگاهی است. این اشتراک دیدگاهی، رویکردی و گفتمانی سبب شده انسجام بهتری داشته باشند. تقریباً وضع آنها خوب است یعنی من تمام جریانات سیاسی را که از این دوستان دعوت میکنم، می بی نم هیچ کسی مطالبهای جز خدمت ندارد و جز اینکه سعی کنند اصلح را انتخاب کنند. از خود افراد میپرسند که نظر شما درباره این افراد چیست.
خیلی قشنگ کار میشود فلذا من دورنما را بهتر از آن روشی که شانا و دیگران میخواستند دنبال کنند می بی نم. امید داریم هر چه خیر و صلاح است اتفاق افتد، حضرت آقا نیز پالسها و علائمی که دیدند موجب شد خوشحال باشند و بگویند این اتفاق شیرین بود برخلاف آنچه برخی انتظار داشتند و اگر این مجلس با این رویکرد به نظر من شکل گیرد و بشود از یکسری اتفاقاتی که شاید برخی را نگران میکند، عبور کنیم، تصور میکنم مردم از این مجلس راضی خواهند بود.
کد خبر 6086417 هادی رضایی